سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کاش در دهکده عشق فراوانی بود توی بازار محبت کمی ارزانی بود کاش اگر گاه کمی لطف به هم میکردیم مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود
-------------------------
پایان شد حدیث دل ز بس گفتیم و نشنیدی سر امد رشته ی الفت ز بس بستیم و بگسستی دلم امشب برای خنده هایت تنگ تنگ است فقط در دستهای گرم تو مردن قشنگ است امشب افسا نه هایم تماشائیست
---------------------
لحظه های کاغذی خسته ام از آرزوها، آرزوهای شعاری شوق پرواز مجازی، بالهای استعاری لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن خاطرات بایگانی، زندگی های اداری آفتاب زرد و غمگین، پله های رو به پایین سقفهای سرد و سنگین، آسمانهای اجاری با نگاهی سرشکسته، چشمهای پینه بسته خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری صندلی های خمیده، میزهای صف کشیده خنده های لب پریده، گریه های اختیاری عصر جدول های خالی، پارکهای این حوالی پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری
----------------------
عاقل نباش تا که غم دیگران خوری
دیوانه باش تا که غمت دیگران خورند
زیبا ترین گل با اولین باد پاییزی پرپر شد
با وفاترین دوست به مرور زمان بی وفا شد
این پرپر شدن از گل نیست از طبیعت است
این بی وفایی از دوست نیست از روزگار است
--------------------
گرچه نمی شود به تو رسید یاحتی برای لحظه ای مالک قلب تو شد .

اما برای دوست داشتن تو ‌وسعت تمام دنیا را در اختیار دارم

و می توانم تو را آن قدر

دوست بدارم که همه باور کنند حق من در زندگی تو بودی

که به ناحق از من ربوند
----------------------
زندگی راز بزرگی ست که در ما جاری است. زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست. زندگی وزن نگاهی ست که در خاطره ها می ماند. شاید این حسرت بیهوده که در دل داری شعله گرمی امید تو را خواهد کشت. زندگی درک همین اکنون است. زندگی شوق رسیدن به همان فردائیست که نخواهد آمد
--------------------
دستهایم برایت شعر می نویسد اما تو هرگز نخواهی خواند آتش عشق در چشمانم غوطه ور می زند ولی تو هرگز نخواهی دید نه تو هرگز مرا نخواهی فهمید و من با این همه اندوه از کنارت خواهم گذشت و باز تو درک نخواهی کرد
------------------------
کاش می شد عشق را تصویر کرد کاش می شد عمر را تکثیر کرد روی این گهواره نامهربان کاش می شد زندگی ترسیم کرد
--------------------
صدای خیس بارون رو می شنوی؟ آسمون دلش گرفته...آسمون داره اشک میریزه....... دل خیس آسمون داره داد میزنه . کجایی پس؟ انگار آسمون هم انتظار می کشه.. آسمون داره گریه می کنه.. درست مثل من.. من از شادی اشک می ریزم اون از غصه... آخه من تو رو دارم و اون نداره
----------------------------
خوشا سوز عشق و خوشا درد عشق

خوشا سینه ی پر درد عشق

خوشا عاشقان و شب تارشان

خوشا ناله های دل آزارشان
-------------------------
در عشق مثل خورشید باش… در مهربانی مثل باران … و در صداقت مثل چشمه …
---------------------
تکه های قلبم را با تو قسمت می کنم.
شاید هیچ اثری براین سرمای زمستانی نداشته باشد؛اما.......
برای لحظه ای می تونی ،گرمای عشق واقعی را
در دستانت حس کنی!!!!!!!!!!!!!!!





تاریخ : چهارشنبه 89/12/4 | 5:34 صبح | نویسنده : مصطفی حسن نژاد | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.